English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7415 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
billiard spot U نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
dotting U نقطه گذاشتن
dot U نقطه گذاشتن
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
platoon U بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
platoons U بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
wishes U دلخواه
ideal U دلخواه
wish U دلخواه
one's heart'st d. U دلخواه
ideals U دلخواه
arbitary U دلخواه
arbitrary U دلخواه
wished U دلخواه
after ones own heart U موافق دلخواه
idealize U دلخواه سازی
satisfactorily U موافق دلخواه
at will U بطور دلخواه
at choice U برحسب دلخواه
after one's will U بطور دلخواه
favourite U دلخواه برگزیده
favourites U دلخواه برگزیده
idealizes U دلخواه سازی
to my satisfaction U موافق دلخواه من
idealized U دلخواه سازی
idealising U دلخواه سازی
favorites U دلخواه برگزیده
idealises U دلخواه سازی
idealizing U دلخواه سازی
idealised U دلخواه سازی
accord U دلخواه طیب خاطر
sitting pretty <idiom> U درشراط دلخواه بودن
accorded U دلخواه طیب خاطر
accords U دلخواه طیب خاطر
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
shangri U شهر زیبا سرزمین دلخواه
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
lady's man <idiom> U مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
breezing U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breeze U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
breezes U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
breezed U تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
billiards U بیلیارد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
billiard U بازی بیلیارد
billiard table U میز بیلیارد
english billiards U بیلیارد انگلیسی
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
cueball U گوی بیلیارد
cue U باچوب بیلیارد زدن
cues U باچوب بیلیارد زدن
head U انتهای میز بیلیارد
snooker U بازی شبیه بیلیارد
scope U محدوده
spanned U محدوده
span U محدوده
confining U محدوده
confine U محدوده
spanning U محدوده
ranged U محدوده
spans U محدوده
range U محدوده
ranges U محدوده
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
bed U سطح هموار کف میز بیلیارد
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
range check U بررسی محدوده
time limit U محدوده زمانی
time limits U محدوده زمانی
soft cell boundaries U محدوده ازاد سل
zones U حیطه محدوده
zone U حیطه محدوده
sin bin U محدوده پنالتی
playing area U محدوده زمین
number range U محدوده اعداد
fair territory U محدوده خطا
ranged U حدود محدوده
ranges U حدود محدوده
grade U سطح یا محدوده
error range U محدوده خطا
grades U سطح یا محدوده
range U حدود محدوده
floor U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
normal range U محدوده عادی
transmission limit U محدوده فرافرستی
floors U محدوده زمین
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
lemons U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
lemon U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
balks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
in U توپ در محدوده زمین
frequency range U محدوده فرکانس نامی
bank switching U راه گزینی محدوده
band U محدوده فرکانس ها بین دو حد
bands U محدوده فرکانس ها بین دو حد
in- U توپ در محدوده زمین
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
forces U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchor U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
forcing U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchors U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
bottle pocket billiard U بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
force U ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forty one billiard U بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
trap shot U ضربه به گوی از محدوده ماسهای
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
palette U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palettes U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
places U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
one and nine balls billiard U بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
mr. and mrs billiards U بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
cuts U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
cut U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
place U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
placing U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
stop shot U ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
repertoire U محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
out of bounds U خارج شدن توپ از محدوده زمین
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1هنوز دلخواه خود را پیدا نکردم
1meaning of taking law
1بمعني محدوده ميباشد؟bin آيا كلمه
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1range check
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
0سر کسی کلاه گذاشتن
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com